English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2414 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bleach U سفید کردن شستن کامل
bleached U سفید کردن شستن کامل
bleaches U سفید کردن شستن کامل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bleached U سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
bleach U سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
bleaches U سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
watermarks U علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark U علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
to do the dishes [to wash up] [to give dishes a rinse] [to wash the dishes] U شستن [تمییز کردن] ظرف
full mobilization U تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
leukon U عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
galvanize U سفید کردن
galvanised U سفید کردن
white U سفید کردن
galvanizes U سفید کردن
galvanises U سفید کردن
galvanising U سفید کردن
whiter U سفید کردن
whitest U سفید کردن
decolo U سفید کردن
whitewash U سفید کاری کردن ماست مالی کردن
pipe clay U باگل سفید پاک کردن
limes U با اهک کاری سفید کردن
lime U با اهک کاری سفید کردن
full scale U باندازه کامل بمقیاس کامل
completed case U جعبه کامل خشاب کامل
full annealing U بازپخت کامل تاباندن کامل
white with blue stripes U سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
platina U پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
complements U کامل کردن
round U کامل کردن
totalize U کامل کردن
complemented U کامل کردن
complement U کامل کردن
complementing U کامل کردن
finish U کامل کردن
matures U کامل کردن
roundest U کامل کردن
mature U کامل کردن
finishes U کامل کردن
rinses U با اب شستن
rinse U با اب شستن
to purge a way U شستن
rinses U شستن
rinse U شستن
rinsed U با اب شستن
rinsed U شستن
leach U شستن
to wash up U شستن
scoured U شستن
launder U شستن
laundered U شستن
scours U شستن
laundering U شستن
launders U شستن
wash U شستن
scour U شستن
elute U شستن
washes U شستن
deterge U شستن
elutriate U با اب شستن
washed U شستن
to rest up U استراحت کامل کردن
use up <idiom> U استفاده کامل کردن
overhaul U اوراق کردن کامل
overhauls U اوراق کردن کامل
rest up U استراحت کامل کردن
overhauled U اوراق کردن کامل
overhauling U اوراق کردن کامل
to pay home U تلافی کامل کردن
check up U رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
to sponge down U با اسفنج شستن
to sponge off U با اسفنج شستن
carpet washing U شستن فرش
wash up U دست و رو شستن
saponification U با صابون شستن
completes U کامل کردن انجام دادن
complete U کامل کردن انجام دادن
completed U کامل کردن انجام دادن
to post up U مطلع کردن کامل دادن به
overmaster U مهارت کامل پیدا کردن در
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
completing U کامل کردن انجام دادن
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
slush U باچلپ وچلوپ شستن
make flush U شستن با جریان سریع
hitches U کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitched U کامل کردن پاس به دریافت کننده
to browse U ویرایش کامل کردن [علوم کامپیوتر]
to be all eyes U موافبت کامل کردن سرتاپاچشم شدن
to play one's card well U از فرصت خود استفاده کامل کردن
hitch U کامل کردن پاس به دریافت کننده
optimization U کار کردن چیزی با کارایی کامل
pay off U با دادن مزد کامل اخراج کردن
hitching U کامل کردن پاس به دریافت کننده
souse U بطور کامل پوشاندن حمله کردن
leukocyte U گویچه سفید خون گلبول سفید خون
maundy U ایین شستن پای بی نوایان
to wash something ashore U بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something up U بکنار ساحل شستن چیزی
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
To perfect oneself in a foreign language . U معلومات خودرا در یک زبان خارجی کامل کردن
to give somebody a ticking-off <idiom> U کسی را شستن وکنار گذاشتن [ پر خاش]
sculleries U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
scullery U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
to give somebody a roasting <idiom> U کسی را شستن وکنار گذاشتن [ پر خاش]
modeled U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
cancels U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancelling U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancel U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
models U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
modelled U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
to make the most of U به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
integrates U کامل کردن درست کردن
integrating U کامل کردن درست کردن
integrate U کامل کردن درست کردن
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
high leg attack and shoulder control U زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
double leg pick up U زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
thorough U بطور کامل کامل
pay d. U خاک زرداریاسیم دارکه شستن ان صرف داشته باشد
To wash ones hands of somebody (something). U دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
documenting U ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
document U ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
documented U ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
lavabo U ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
clattered U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
tooth bleaching U سفید کردن دندان [دندان پزشکی]
tooth whitening U سفید کردن دندان [دندان پزشکی]
flushing U شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
flush U شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
flushes U شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
factorize U تقسیم یک عدد به دو عدد کامل که در اثر ضرب کردن همان عدد اصلی نتیجه شود
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
silvery U سفید
alabastrine U سفید
hoary headed U مو سفید
snow-white U سفید
blankest U سفید
miniver U خز سفید
minever U خز سفید
snowy U سفید
hoary U سفید
white U سفید
sow white U سفید
blank cheque U چک سفید
whiter U سفید
blank cheques U چک سفید
chalk U گل سفید
chalked U گل سفید
whiting U گچ سفید
chalking U گل سفید
chalks U گل سفید
white tailed U دم سفید
whitest U سفید
blank U سفید
blank check U چک سفید
shiro U سفید
White Paper U کتاب سفید
white collar U یقه سفید
white-collar U یقه سفید
carte blanche U کارت سفید
achromatic U سیاه و سفید
doyens U ریش سفید
ratch U علامت سفید
whiteboard U تخته سفید
duenna U گیس سفید
the white house U کاخ سفید
tinplate U اهن سفید
calomel U جیوه سفید
doyen U ریش سفید
madonna lily U گل سوسن سفید
chlorosis U یرقان سفید
White peacock U طاووس سفید
ragstone U سنگ سفید
carte blanche U کاغذ سفید
tabula rasa U لوح سفید
alum U زاج سفید
to grow U سفید شدن
bleaching U سفید گری
monial U تنگ سفید
cummin U زیره سفید
mullein U بنگ سفید
mullen U بنگ سفید
blankbook U دفترچه سفید
blank signed document U سفید امضاء
blank signed cheque U چک سفید امضاء
cows lungwort U بنک سفید
snow white U سفید یکدست
White Papers U کتاب سفید
riesling U شراب سفید
hags U مه سفید حصار
Recent search history Forum search
2New Format
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com